مقاله رایگان در مورد معماری پلها

معماری پلها

پی سازی یا شالوده ریزی :

یکی از مهمترین مسائلی که در هنگام احداث پل و سد، مهندسان همواره با آن روبرو بوده اند پی کنی یا شالوده ریزی پایه های پل است به خصوص هنگامی که رودخانه مورد نظر، پر آب عمیق و یا عریض بوده اند. به همین جهت شرایط پی ریزی پلها کاملا” متفاوت بوده و برای این منظور از راههای مختلف سود می جسته اند:

الف ـ گاه در طول رودخانه محلهایی وجود دارد که بستر عریض و جریان آب در آن غالبا” آرام است و عبور از آن در غیر مواقع سیلابی به وسیله اسب، شتر و قاطر امکان پذیر می باشد. این محلها اصطلاحا” به گدار معروف هستند به هنگام ساختن شهراههائی که به رودخانه منتهی می شد حتی الامکان سعی می شد که از محل این گدارها برای احداث پل استفاده شود. در صورتی که در هنگام تابستان بستر آن خشک می شد، بیشتر مشکلات حل گردیده و پی کنی به صورت معمول انجام  می گرفت اما اگر در این فصل نیز رودخانه دارای آب جاری بود، در مواقع کم آبی با حفر کانال انحرافی مسیر رودخانه را منحرف کرده سپس در محل تعیین شده بر روی مسیر طبیعی پایه پل را بنا نهاده، آن گاه مسیر رودخانه را منحرف کرده سپس در محل تعیین شده بر روی مسیر طبیعی خود را می پیمود و هم از نظر سهولت این کار ترجیح داده می شد. در صورتی که در غرب برای ساختن پل برعکس ایران کانالی انحرافی ساخته و بر روی آن پل را احداث کرده سپس رودخانه را از مسیر طبیعی به کانال جدید التاسیس هدایت می کردند.

(( قدیمی ترین پلی که بدین طریق ساخته شد پل شهر بابل بر روی رودخانه فرات بود که توسط نیتوگریس دومین ملکه آشور احداث گردی همان طور که در بخش تاریخچه اشاره شد وی دستور داد تا دریاچه ای حفر و آب فرات را بر آن راهنمائی کرده پس از خشک شدن بستر اصلی پایه های پل بزرگ آن را بنا نهاده و با پر شده دریاچه و { احداث پل } آب فرات را به مسیر برگرداندند))

در رابطه با پی سازی پل بند شادروان ئر شوشتر نیز از طریق فوق استفاده شده است دهخدا در لغت نامه خود توضیحی شنیدنی دارد:

(( قیصر مهندسین و معماران،از روم و فرنگ بارز و اموال بسیار طلبیده اولا” از زیر کوهی که بقعه سید محمد گیاهخوار در آن است و آب رودخانه از زیر آن کوه به طرف مغرب شهر جاری بود رخنه کردند که آب را به طرف جنوب ببرند. از زیر آن کوه تا بند قیصر که دوازده فرسخ مسافت است بر بدنه و آب بدان طرف سر دادند و نوره و گچ را به شیر گوسفند خمیر کردند و سنگهای بزرگ با علم جراثقال به کار بردند و هر دو سنگ را با طوق آهن به هم بستند و از دهنه مافاریان تا زیر پل را به یک تراز فرش کردند. و با سرب آب کرده رخنه های سنگ را مسدود کردند و به عرض رودخانه شادروانی ساخته پل عظیمی برای سهولت عبور و مرور با کمال استحکام ساختند و آن رخنه هائی که از زیر بقعه سید محمد گیاه خوار کرده بودند از همان نوره و سرب آب کرده مسدود کردند تا شادروان و بند میزان تمام شد آن گاه آبرا به مجرای مطلوب جاری کردند۰۰۰۰۰ ))

در کتاب فارس نامه ابن بلخی در مورد رحداث پل بند امیر چنین آمده است:

(( قبل از ساختن بند،آب را از دو جناح رودخانه منحرف نموده سپس بستر رودخانه را در محل بند امیر، با قطعات بزرگ سنگ و ملاط ساروج سنگفرش کرده آن گاه بند را روی این رادیه سنگی بنا نهادند))

علاوه بر روش فوق مساله پی سازی با بکار رفتن ابداعات و ابتکارات شگفت انگیزی نیز همراه بوده که به نمونه ای از آن اشاره می شود :

(( گویند که هنگام ساختن پلی در دربند قفقاز ( باب الابواب پیش و ماخاچ قلعه امروز) چون زورشان به آب روان رودخانه نمی رسید و نمی توانستند انرژی آن را مهار کنند،پایه پل را به این ترتیب ساخته اند، پ/ستهای چهار پایان درشت ماند گاو و شتر و دراز گوش را پر از باد کرده اند و روی پوستهای باد شده بت تیر و تخته، چوب بست ساخته و پوستهای پر از باد را زیر آن بسته اند چوب بست را به آب انداخته اند و ان را در جای پایه پل برده، از کنار رودخانه مهار کرده اند تا اب روان آن را جابجا نکند و روی چوب بست شناور پایه پل را ساخته اند. با سنگین شدن، چوب بست کم کم در آب فرو رفته است و از کنار رودخانه هم رسنهای مهار کننده را شل کرده اند تا پوستهای باد شده در کف رودخانه می نشسته است. پایه پل را تا اندازه ای که نیاز داشته اند از سطح آب بالا آورده اند سپس آب بازان را به آب فرستاده اند که پوستها را سوراخ کنند تا بادشان بیرون رود و چوب بست در کف رودخانه جا بیفتد. این روش  قدیمی یک جور پی سازی با هوای  فشرده است )).

طریقه دیگر شالوده ریزی بدین صورت بود که تعدادی چاه به تناوب در بستر رودخانه در محل مورد نظر حفر، و گوم گذاری می نمودند و سپس داخل چاهها را با شفته آهک و ساروج پر می کردند طرز حفر چاهها بدین نحو که گومی را در بستر رودخانه قرار می دادند و شن و گل و لای را از داخل آن خارج می کردند گوم به تدریج در اثر وزن خود نشست می کرد و دو مرتبه گوم دیگری بر روی آن می گذاردند و تا عمق مورد نظر عمل گوم گذاری را ادامه می دادند این چاهها در حکم پی هائی می شدند که پل بر روی آن ساخته می شد. گویند که پی های سی و سه پل و پل مارنان اصفهان را به ترتیب فوق
ساخته اند.

گاه این گومها چوبی بودند بدین صورت که ابتدا یک سر تیرهای چوبی را تیز می کردند. این تیرها که اصطلاحا” شمع نامیده می شد در کف رودخانه با تخته کوبی آنها را به هم متصل می کردند و سپس درزهای موجود را با گل و لای و در برخی موارد با قیر می گرفتند و آب داخل آن را تخلیه کرده و پایه ها را با استفاده از قلوه سنگ با نمای سنگ تراش ساخته بالا می آوردند.

گاهی در مقابل گدارها ارتفاعات بلند و موانع دیگری قرار داشت که مشکلی جهت عبور سپاه و یا کاروان های تجارتی یا سوق الجیشی پیش بینی می شد که از نظر وقت و هزینه و کیفیت کار مقرون به صرفه باشد.

ب ـ در پاره ای از موارد انتخاب جایی که جنس بستر رودخانه سنگی و یا صخره ای، و دهانه آن نیز تنگ بود احداث پل چه از نظر وقت مقرون به صرفه بود و علاوه بر آن کیفیت عملکرد آن نیز بسیار خوب و موفقیت آمیز به نظر می رسید. وجود آثار پایه های دهها پل، پس از گذشت قرنها و تحمل سوانح طبیعی، گواه بر حقیقت این مدعاست.

ج ـ بهره گیری از پایه پلهای قدیمی که به صورت نیمه مخروبه در آمده بودند نیز به میزان قابل توجهی در احداث پلها صورت می گرفت.این بازسازیها را که اغلب در قرون اولیه اسلامی انجام می شد، امروزه می توان در پلهای مناطق غربی ایران مشاهده کرد. حسن استفاده از این پایه ها صرفه جویی در وقت و هزینه عظیم آن بوده است.

بستر سازی :

در دومین مرحله پس از پی سازی، مسئله مهم دیگر یعنی استحکام بخشی بستر رودخانه در اطراف پی ها و پایه های پل مطرح می شد. مهندسین و معمارانی که با دید وسیعتری به چگونگی استحکام بیشتر پل می نگریستند به این امر مهم دقت زیادتری مبذول می داشتند، بدین طریق که در زیر بعضی از پلها، کف رودخانه را، موافق جریان آب. شیب بسیار ملایمی داده و با سنگ، بستر رودخانه را سنگ فرش می کردند. این دو مساله از دو جهت قابل اهمیت بود.

۱-       جریان آب به سهولت انجام می گرفت و به علت وجود شیب ملایم، گل و لای و ماسه ها با سرعت مطلوب از زیر پل عبور کرده و از ته نشین شدن این رسوبات در پایه های پل جلوگیری می شد.

۲-       از شستن بستر رودخانه در زیر طاق چشمه های پل، و در نتیجه ضربه پذیری پایه ها پیش گیری به عمل می آمد. جالب ترین نمونه بستر سازی را می توان در پل شادروان دید. در این مورد آمده است:

(( ۰۰۰۰ از دهنه مافاریان تا زیر پل را به یک تراز فرش کردند و با سرب آب کرده رخنه های سنگها را مسدود کردند۰۰۰۰))

در پل چم نمشت، پل دزفول و بعضی دیگر از پلهای ساسانی و برخی از پلهای دوران اسلامی نمونه هائی از بستر سازی دیده می شود.

مهندسین و معماران پل الله وردیخان با سنگ فرش کردن پای پل سعی کرده اند که عملیات تخریبی آب را در زیر دست پل حتی المقدور از پی ها دور سازند.

پایه ها :

با بررسی ویرانه های به جای مانده از قدیمی ترین دوران پل سازی یعنی دوره هخامنشی، در می یابیم که پل سازی پیشینیان با آن که در عهد خود یکی از شاهکارها بوده ولی به علت عمیق بودن وسط برخی از رودخانه ها و عدم وجود اسباب و ابزار پی کنی و در نتیجه عدم رعایت نکات فنی و عمق نامناسب پی های قسمت میان پل،پایه ها نیز به تدریج در اثر شسته شدن ویران شده اند. متاسفانه بر اثر مرور زمان و تاثیر عوامل طبیعی مانند باد، آب، گرما و سرما وعدم مقاومت مصالح مصرفی در پایه ها، از پلهای این دوره آپار کمی به جای مانده و تنها بر گذرگاه بعضی از رودخانه ها و در مسیر شاهراه هائی معدود، آثاری از پیکرهای ویران پایه های مربع شکل این پل از سنگ تراش استفاده شده است.

در دوره ساسانی پایه ها شکل تکامل یافتهتری به خود گرفت و از وسعت بیشتری برخوردار شد. البته باید خاطر نشان ساخت،یکی از مسائل اصلی که از فرم هندسی طاقها به خصوص قوسهای بیضی سکل ناشی شده و در رفتار مکانیکی آهنا تاثیر دارد، نیروی رانشی طاقهاست که می بایستی به کمک تکیه گاه و دیوارهای قطور و ضخیم خنثی شود. خنثی کردن این رانش،که ضامن حفظ تعادل قوسها و عامل مهم جلوگیری از خراب شدن آن نیز به شمار می آمد، با احداث پایه های ضخیم و مصالح محکم و مقاوم امکان پذیر بود. به طوری که نیروی مایل قوسها در ضخامت آن قرار می گرفت و بر اساس همین قاعده است که پایه های پلها در عهد ساسانی دارای مقطع مستطیل شکل و دارای ابعاد بزرگتری می باشند. در وهله اول این توهم پیش می آید که این ابعاد بیش از آن چه ضرورت داشته باشد بزرگبنا شده ولیکن اگر فشار و ضربات آب رودخانه را در هنگام طغیان و سیلابی شدن آن در نظر بگیریم و به نیروی رانشی طاقهایی که به قول برخی از مورخین پاره ای از آنها به اندازه ایست که اسب سوار یا شتر سواری با در دست داشتن علم و یا نیزه ای به آسانی از میان آن می گذشته، نیز توجه داشته باشیم به اهمیت این طراحی بیشتر پی می بریم.

در مواقعی که تکیه گاه و پایه از سنگ طبیعی تشکیل شده و یا طاقها بر روی صخره ای طبیعی قرار گیرند که در مقابل فشار وارده مقاومت کفی داشته باشند مسئله جذب رانشها به خودی خود حل می شود. مانند پل سامان در چهار محال بختیاری و پل انبوه در منطقه رودبار قزوین.

در رابطه با خنثی سازی رانش متاثر از وجود طاق ها اشاراتی شد لیکن عوامل مهم دیگری نیز وجود دارند که به نوبه خود آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد این عوامل عبارتند از :

۱-    موج شکن یا آب بر :

در اکثر پایه های پلها چه در خلاف جریان آب و چه موافق آن پیش آمدگی مثلثی شکل یا نیم دایره ساخته می شد که اصطلاحا” به آن موج شکن و یا آب بر می گویند. مزایای وجود این آب برها به این شرح است:

الف ـ در مواقع و فصولی که آب رودخانه هاطغیان کرده و با فشار و هیبت سر سام آور خود پایه های مزبور را مورد حمله قرار می دهند، این موج شکن ها علاوه بر نقش استحکاماتی که بر عهده آنهاست فشار ضربات آب را به حداقل رسانده و آن را با روحیه ملایمتر جهت موافق خود روانه می سازند. ناگفته نماند که آب برهای مثلثی و نوک تیز در پلهایی به کار می رود که بر روی رودخانه هایی با جریان تند ویا مسیلهایی طغیانی ساخته می شد و اب برهای نیم دایره در پلهای رودخانه با جریان مآیم و آرام مشاهده می گردد. این نوع آب برها علاوه بر هدایت مناسب آب از لحاظ مکانیکی و مهندسی نیز در دوام پل تاثیر زیادی دارد.لازم به ذکر است که آب برهای نیم دایره بیشتر در دوران اسلامی در پلها به کار می رفت. البته در مواردی نیز ان آب برها با مقطعی چند ضلعی نیز دیده شده اند.

ج ـ خاصیت دیگر آب برها جلوگیری از رسوب ماسه هایی است که همواره جریان سیلابی رودخانه با خود می آورد بدین ترتیب که نوک تیز آب بر،آب را به دو قسمت تقسیم می کند و در نتیجه جریان آب به خاطر برخورد، با مانع، فشار آب را به دو طرف احاله داده و از آن جا که سطح برخورد ماسه با پایه ها بسیار کم است، ماسه همراه با جریان دو طرف آب برها از زیر پل عبور می کند.

طاق دهانه ها:

تحقیق و تتبع در تاریخچه و تکامل قوس دهانه پلها با طرحهای گوناگون و فرمهای مختلفش مستلزم طلب فرصت زیادی است که در این مختصر، مجال بررسی و غور تفضیلی آن نیست فقط اشاره ای کوتاه به قدمت، شکل و فرم طرز اجرای آن کافی به نظر می رسد و جهت مزید اطلاعات به منابع مهم دیگر احاله می گردد.

هر چند از دوره هخامنشی و اشکانی پل سلمی باقی نمانده ویا به علت بازسازی و باز پیرائی پلهای این دوران، در عهد ساسانی و یا به علت گستردگی وجود پلهای دوره ساسانی، از چگونگی و فرم طاقهای پلهای این دوران جز در موارد استثنا اطلاع دقیقی در دست نیست ولی بدون تردید قوسهائی که در این دوران بکار رفته در دوره ساسانی به حد تکامل خود رسیده است.

با بررسی دهانه در پلهای بجای مانده از دوران ساسانی توفیق معماران آن عصر در احداث طاقهای هلالی مرتفع به خصوص پو.شش دهانه های بزرگ آن هم با مصالح سخت عملا” روشن می شود. هرچند از دوران قبل از اسلامی طاق جناغی را در پل بند درودزن می توان دید که متحمل است از آثار دوران اسلامی باشد معذالک اکثر پلهای این دوران طاقهائی به فرم بیز یا هلوچین بوده اند.لیکن در دوران اولیه اسلامی به تدریج طاقهای تیزه دار یا  جناغی به صور مختلفش برای ساخت طاقها برگزیده شد و تا قرن دهم به همان فرم اصیلش اجرا شد لیکن در دوره صفوی فرم طاق دهانه های پل به خیز کمتری تمایل پیدا کرد و پنج اوهفت معمولی یا متوسط که به نام شاه عباس به طاق شاه عباسی مشهور است رواج یافت و در دوره قاجاریه نیز فرمهای مزبور ادامه پیدا کرد.

در اواخر دوره قاجاریه و قرن اخیر که جاده سازی به معنای وسیعتر شروع شد، خواه نا خواه پای مهندسین و شرکتهای ساختمانی خارجی در کشور باز شد و تحصیل کردگان معماری در خارج از کشور نیز در امر پل سازی تاثیر گذاشت و معماری مدرن جای معماری سنتی را گرفت. طاق زنی تابع محاسبات فنی دقیق قرار گرفته و پلها با طاقهای نیم دایره، تخت و یا طاق معلق احداث شدند.

بدون تردید نه تنها آب و هوا و اقلیم، عرض رود، کم آبی و پر آبی رود بلکهمیزان مهارت معماران در پی سازی، اندازه دهانه ها و قطر پایه ها و همه و همه در شکل فرم طاقها تاثیر می گذاشت. بدین ترتیب که همگام احداث بر روی رودخانه های پر آب، سعی بر این بود که برای احتراز از تعدد پایه های احداثی از چشمه های کمتر ولی با دهانه های وسیعتر و خیز بیشتر استفاده شود. در پلهای تمیجان، نیاکوو لاهیجان، طاق چشمه های بزرگتر بالا تر آمده و در نتیجه تیزه قوسها نمایان تر شده و این امر دلیلی بر رعایت فن آوری و محاسبات دقیقی بوده که فشار وارده بر سطح جانبی چشمه ها را تقسیم نماید. در این صورت اغلب، سطح پل به علت وجود تیزه طاق که در سطح بالاتر از ساحل دارای شیب است. این نوع پلها در نواحی پر آب مانند مازندران و گیلان بیشتر دیده می شوندویکی دیگر از اهداف کاربری این گونه طاقها. عبور قایقهای حامل کالاها و مواد غذایی از شهری به شهر و روستاهای مجاور بوده است. به این گونه پلها به علت زیاد بودن افرازشان مرغانه پرد نیز گفته می شد. مانند پل خشتی لنگرود.

هنگامی که دو ساحل در محاذی هم قرار داشته و یا به اصطلاح هم سطح باشند مسئلا تقارن در چشمه ها به عنوان یکی از مسائل مهم مورد توجه قرار می گرفت اما در جایی که دو ساحل رودخانه در یک سطح نبوده و یک ساحل نسبت به ساحل دیگر پست تر باشد به تبع آن،چشمه های نزدیک ساحل مرتفع تر،بزرگتر و اندازه افرازشان زیادتر است  سایر چشمه ها به ترتیب کوچکتر می شوند تا محاذی ساحل پست قرار گیرند. در پاره ای مواقع به علت استقرار پایه بر صخره های طبیعی رودخانه که در یک سطح نیستند پایه ها و چشمه ها با ابعاد نا مساوی و غیر مشابه ساخته می شوند به همین جهت در طول پل،انحنا کاکلات مشهور است. در این صورت قرینه سازی نیز به خود خود منتفی می شود.

فرم طاقها در دهانه پلها :

به رغم این که در معمعاری ایران از انواع طاقها و قوسهای مختلف استفاده می شد لیکن در پلها فقط تعداد کمی از انواع طاقها کاربری داشت که به اختصار به شرح آن می پردازیم :

۱-  طاق هلوچین یابیز :

هرچنداکثر طاقهای پلهلی قبل از اسلام را طاق هلوچین تشکیل می داد لیکن در دوران اسلامی نیز در پاره ای موارد مورد استفاده قرار می گرفته است.

طاق هلوچین به صورت بیضی است که به صورت تند،کند و کفته اجرا می گردد.

الف ـ هلوچین تند :

این فرم به علت داشتن خیز کافی از استحام قابل توجهی برخوردار بود، در دهانه های بزرگ به کار می رفت.بهترین فرم هلوچین نتد را می توان در طاق چشمه بزرگ پل ساسانی رودخانه زاب کوچک در ناحیه سردشت مشاهده کرد.

ب ـ هلوچین کند :

طاق هلوچین کنددر دهانه های بزرگ قدرت ایستانی کافی ندارد لذا در دهانه های کوچک به کار می رود. فرم این نوع طاق بیضی نزدیک به دایره است ولی در نظر به صورت دایره جلوه می نماید. مانند طاق دهانه بزرگ پل بیستون.

ج ـ هلوچین کفته :

شامل انواع بیضی های خوابیده است که به علت نداشتن استحکام کافی در دهانه های بسیار کوچک به کار می رود. در پل ضیا آباد از طلق هلوچین کفته شده است.

۲-  طاقهای تیزه دار :

۳- همان گونه که از نامش پیداست دارای راس تیز است و از تقطع دو قوس منحنی ایجاد می شود و دارای انواع مختلف می باشد :

الف ـ طاق پنج او هفت :

این طلق که دارای قاعده ای دقیق و حساب شده است که درآن اصول ریاضی به حد کمال رعایت شده و چنان شهرتی پیدا کرده که اکثر قوسهای تیزه دار ایرانی را جناغی می گویند. این نوع طاقها به سه دسته تند و کند وکفته تقسیم می شود.

ب ـ طاق پنج او هفت تند :

این نوع قوس به خوبی باربر است و در دهانه های بیشتر از چهار گز (۰۴/۱ متر = گز ) و کمتر از ۱۶ گز استفاده می شود. مانند پل تمیجان رودسر و پل تجن گوگه لاهیجان.

ج ـ طاق پنج هفت او کند :

با توجه به خیز فوق العاده کم آن، در دهانه های وسیع قابلیت باربری ندارد و در بعضی نقاط که معماران از مهارت کافی برخوردار بوده و از مصالح خوب نیز بهره  برده اند از پنج هفت او کند در دهانه های ۳ الی ۴ گز نیز استفاده کرده اند.مانند دهانه میانی پل لوشان.

د ـ پنج هفت او کفته :

معمولا” قدرت بار بری زیاد ندارد و در دهانه های تا ۵/۱ متر به کار می رود و در هر حال اجرای آن نیاز به مهارت کافی و مصالح خوب دارد. مانند دهانه های کوچک پل کوچه تویسرکان و دهانه پل لوشان و پل سامیان.

۲-   طاق چمانه :

از جمله مقاوم ترین طاقهای باربر است که در دهانه های وسیع به کار می رود. در فرم چمانه نسبت افراز به دهانه زیاد می باشد. به همین علت از باربری و استحکام خوب برخوردار است. این نوع طاق را در پل خشتی لنگرود می توان مشاهدهکرد.

این مطلب را هم ببینید
تحقیق کامل در مورد تخت جمشید

۳-  طاق چهار بخش :

این طاق که از تقاطع دو طاق گهواره ای به وجود می آید، در زمینه چهار گوش به کار می رود این نوع طاق به جای این که بر روی چهار دیوار باربر یا چهار سطح تکیه کند که بر روی چهار نقطه استوار می شود. طاق چهار بخش در احداث پلها کار برد زیادی نداشته فقط در دو پل استثنائی مانند سی و سه پل و پل خواجو اصفهان به کار رفته است.

سایر طاقها :

هر چند فرمهای دیگری از طاقها نیز در پلها به کار رفته لیکن کاربری اصولی نداشته و به غلط اجرا شده است که از میان آن می توان به طاق چمله در پا ماهیدشت کرمانشاه و طاق تخت بلند در پل راهان بین سنقر و بیستون اشاره کرد.

روش اجرای طاقها :

اجرای طاقها در پلها به دو طریق صورت می گرفت :

۱-     اجرای ضربی :

در این نوعاجار طرز قرار گیری آجرها به نحوی استت که آجرها از روبرو در صفحه کامی خود نمایانند دراین صورت ابتدا جایی را که طاق باید بر روی دیوار بنشیند، به اندازه الی ۵/۱ آجر یا بیشتر عقب می نشانند و پای طاق را در این فرو رفتگی جای می دهند. بدین صورت که ابتدا تویزه ای در وسط جرز یا پایه پل ساخته و یا با استفاده از قالب قوسی و با بکار گیری ملات گچ، آجرها را از طرف صفحه کامل و موازی آن تویزه یا قالب می چینند مانند رودخانه زاب و پل شهرستان در اصفهان.

۲-اجرای رومی :

در این نوع اجرا، آجرها از دو سو، یا ملات گچ از پا کار چیده شده و به طور منحن بالا آمده تا در تیزه طاق به هم متصل می شده اند. طرز قرار گیری آجرها در اجرای رومی به صورتی است که از روبرو آجرها از طرف نره آن هم دیده می شوند.

گاهی نیز برای اجدا دقیق نکات مهندسی، امکان استفاده از قالبهای چوبی به صورت دو تویزه چوبی در دولبه پایه ها وجود داشت.

این نوع اجرا به علت استحکام و باربری در دهانه های وسیعی صورت می گرفت و اکثر طاقهای پلهای ایران بدین نحو اجرا شده است.

اجرای طاق چهار بخش :

در اجرای طاق چهار بخش در محل شانه طاق بین دو دهانه را تویزه چوبی می بندند تا در هنگام اجرا طاق فرو نریزد. آن گاه اجرای آن از چهار گوشه شروع شده و به راس آن ختم می شود. پس از اتمام کار و به هم آمدن تویزه ها، چوبها را بر می دارند.

استفاده از مهار چوبی در طاقها :

یکی از مهمترین مسائل اساسی در طاقها وجود رانشی است که در تکیه گاههای قوس دهانه ها به وجود می آید. در مورد چگونگی خنثی سازی آن توضیحات کافی ارائه خواهد شد. یکی دیگر از روشهای جلوگیری از رانش شدید، استفاده از مهار چوبی با مقاومت کافی است که با اتصال به دو کنار قوس، نیروی کششی به داخل قوس به وجود می آورد و از حرکت طاق در حین اجرا جلوگیری می شد.

پس ازاتمام طاق زنی، مهار چوبی را قطع کردند. استفاده از این مهار هنگامی صورت می گرفت که معمار به استحکام طاقها یا پایه ها جهت تحمل فشار وارده اطمینان کافی نداشت. گاه به علت ضعف مهارت در طاق زدن و عدم استحکام طاق، مهار چوبی درا در پایان طاق زنی نگه می داشتند هر چند وجود این مهارها از نظر ظاهری به زیبایی پل لطمه وارد می آورد. در پلهای ونیار تبریز، میر بها الدین زنجان و پل شاه عباسی میمند فارس این مهارهای چوبی کاملا” مشهود است.

کانه یا کنو :

برای تخت کردن سطح پل لازم است که فرو رفتگیهای موجود در پشت طاقها و یا مابین طاق دهانه های پل و روی پایه ها به گونه ای پر شود که فشار وارده بر پایه ها را به حداقل برساند و جلوی رانش طاقها را نیز بگیرد برای این بر روی پایه ها و اغلب عمود بر آنها دهلیزهائی ساخته می شد که به آن کانه یا کوره پوش یا کنو می گویند. پاره ای از باستان شناسان غربی منجمله پوپ عقیده دارند که سبک پل سازی در دوره ساسانی از رومیان اقتباس شده و دو دلیل بر مدعای خود ارائه می دهند :

۱-داستان معروف شکست رومیان در مقابل لشکریان شاپورساسانی، اسارت قیصر روم و احداث شادروان.

۲- وجود دهلیز یا کنوهائی که بر روی پایه ها احداث می شد.

با بررسی  و غور در بناهای تاریخی به جای مانده از دوران ساسانی می توان به این نتیجه رسید که ایجاد کن. یکی از ابتکارات دوران ساسانی به حساب می آید. پاره ای از مهندسین و باستان شناسان منظور از ایجاد کنو را در پلها،افزایش مقطع جریان آب در هنگام طغیان می دانند. این گفته شاید در بعضی از پلهای دوران اسلامی که دارای پایه های کوتاه می باشند صدق کند لیکن در مورد پلهای عصر ساسانی که دارای پایه های بلند هستند امکان این که حتی با طغیان رودخانه،آب به زیر دهلیزها برسد وجود ندارد مورد تایی نمی باشند. کنوها به دو صورت پنهان و آشکار دیده می شود :

الف ـ کنوهای پنهان :

این نوع کنوها در حقیقتهمان طاقهای مجوفی هستند که در بین طاقهافرو رفتگی روی پایه ها احداث شده و از دو طرف مسدود ند. این نوع کانه های مخفی را می توان در پلهای گیلانده،کلخوران اردبیل که با ویرانی سطح و طاق پل عریان شده اند مشاهده نمود،گاه در بین طاق دهانه های بلند و دهلیزها نیز فرو رفتگی عمیقی به وجود می آید که با احداث کانه های کوچکتر، زمینه را برای تسطیح سطح پل فراهم می اورمد مانند پل دختر میانه.

در برخی از پلها مانند پل قرنگوچای میانه، در جلوی دهانه های مسدود کنو وجود روزنه زنی در دو طرف کار تهویه هوا و جلوگیری از رطوبت  داخل کنو را انجاممی دهد. این بررسی ها ثابت می کند که مقصود اصیا از احداث کنو و دهلیز، کم نمودن فشار وارده بر پایهها و خنثی نمودن نیروهای رانشی طاقها می باشد و علاوه بر آن در کاهش هزینه ها مفید و موثر بوده است .

کنوهای آشکار :

تمام موارد فوق در دهلیزهای آشکار نیز به چشم می خورد. این نوع دهلیزها که به صورت دالان به طول پایه ها هستند طرحهای متنوعی را به معرض دید قرار می دهند. زیباترین کنوها را می توان در پل دختر میانه مشاهده نمود که در بین دو پشتبند منشوری قرار گرفته اند. گاه به علت ارتفاع زیاد طاق چشمه ها، دهلیزها به صورت دو طبقه جلوه گر می شوند مانند رودخانه کول در بندر عباس و پل میر بها الدین در زنجان.

(( سپید رود در میان یک پل سنگی زیبا بین دو کوه بلاند به سوی گیلان جریان دارد و در آن جا دوباره به شاخه هایی منشعب می شود و به دریا می ریزد.

پل یاد شده بزرگ و مستحکم است و بر ۶ ستون قرار دارد. زیر پل و درون پل اغلب ستونها ( پایه ها) اتاقکهایی با سقف گنبدی ساخته اند و یک آشپزخانه نیز در آن جا وجود دارد. می توان از طریق یک پلکان کوچک به پایین رفت تا به کنار آب رسید. با این تفضیل زیر پل مزبور کاروانسرایی مناسب ساخته اند که مسافران می توانند در آنجا توقف و استراحت کنند .))

در پل انبوه نیز چنین اتاقهایی به چشم می خورد. برای رسیدن به اتاق مسکونی شمالی از سطح پل از شش پله کوتاه استفاده می شود و به ایوانی متصل شده و سپس به وسیله دو اتاق و بعد ایوان غربی راه می یافت. از فضای شیب جنوبی نیز سود جسته و اتاقی به طول ۴۰۷۳/۶ ساخته اند که ظاهرا”‌مال بند اصطبل بوده است. متاسفانه این پل در زلزله سال ۱۳۴۹ ویران گردید. در پلهای الله وردیخان، پلخواجو و پل چوبی در اصفهان نیز اتاقهائی احداث شده که عملکردی جز چشم انداز و جای تفرج نداشته است. تا ورینه در اتاق شش گوشه پل چ.بی اصفهان را به منزله اسکله ای در رودخانه دانسته و نوشته است.

این پل هم به سبک ونمونه پل جلفا ولی قشنگ تر ساخته شده خصایصی دارد که آن دیگری ندارد از جمله در وسط پل فضای شش گوشه وسیعی است که در آن رودخانه به منزله اسکله ای است .

ب ـ میل راهنما :

راه حل دیگری که جهت خنثی سازی نیروی رانشی وجود دارد احداث میل بر روی پایه ها می باشد. بدین صورت که نیروی رانش طاق دهانه ها به دو نیروی عمودی و افقی تبدیل می شود. نیروی عمودی با نیروی عکس العمل پایهها خنثی شده لیکن برای کاستن نیروهای فشار افقی از اجزای تظاهری مانند میل با ستون باریک که ایجاد یک نیروی اضافی می کند استفاده می شود. در عین حالبا توجه به اهمیت قرینه سازی در معماری ایران تنوع و زیبائی در شکل عمومی پل را نیز ارائه می دهد.

پاره ای از باستان شناسان این میلها را میل راهنمائی مسافران را در شب و هوای نا مساعد و مه آلود، به سوی تنها معبر مطمئن پل، بر عهده داشته است. اگر این میلها در ابتدای پل و به عنوان دروازه ورودی پل تعبیه می شد قطعا” می توانست نقش میل  راهنما را ایفا کند. چنانکه در ابتدای گذرگاه پل ساسانی رودخانه زال، ستونی به ارتفاع ۲۰/۴ متر از قلوه سنگ و گچ ساخته شده پل سامیان و پل ورزنه، با وجود جان پناه های مطمئن، نقش آنها را به عنوان میل راهنما نا چیز جلوه می دهد و شق اول یعنی عامل رفع رانش را ثابت می کند. در پلهای خاتون در سرخس، قرنگوچای میانه، پل مشیر در فارس نیز میلها ی زیبائی به شکل مدور و یا چهار گوش تعبیه شده بود که با تزئینات آجری زینت یافته بودند. برخی از این میلها توسط متجاوزین به میراث فرهنگی مورئ تعدی قرار گرفته و به طور کلی از بین رفته اند.

ج : پشتبند :

احداث پشتبند بر روی پایه ها راه حل دیگری جهت رفع رانش حاصلاز قوسها محسوب می شود . در پلهای دوران اسلامی بر روی این آب برها تکیه گاهی به اشکال گوناگون جهت وسعت دادن به پایه قوس برای انتقال نیروی مایل و تقویت پایه ها ساخته می شد.

گاه این پشتبندها به صورت منشوری در پلهای میاندوآب و گیلانده خودنمائی می کند و گاه در پاره ای از پلها مانند ( پل آق قلعه) به صورت مستطیل و در پل سنگی تبریز ـ پل سعید آباد تبریز به شکل نیم استوانه جلوه گر می شود.

در پلهای سامیان و پل جاجرود این پشتبندها به صورت مخروطاست یعنی قطر قسمت پایین آن بسیار زیاد و هر چه به طرف بالا می رود ضخامت آن کمتر شده تا جائی که به صورت یک نیم مخروط ناقص، در سطح بالایی پل ختم می شود.

جان پناه :

برای مردم و یا کاروانهائی که درشب و یا روزهای مه آلود و در هنگام بارش برف وباران قصد عبور از پلها را داشته اند، هر لحظه خطر سقوط در آب آنها را تهدید میکرد. به همین جهت است که وجود جان پناهها در پلها از مهمترین مساله امنیتی به شمار می رود. در پلهائی که جان پناه آنها به مرور زمان ویران شده وهمچنین در پلهای جدید از نرده های فلزی به جای دیوار سود جسته اند.

کتیبه ها :

بر خلاف اکثر بناها،چون مساجد، بقاع  و مدارس که دارای کتبیه، مشتمل بر تاریخ احداث یا سنگ نبشته هستند.قدیمی ترین کتیبه موجود مربوط به پل ساسانی فیروزآباد است که بر اساس آن پل مزبور توسط مهرنرسی وزیر معروف اردشیر بابکان ساخته شده است.

از اواخر قرن چهارم چند پل بر جای مانده که بر بدنه هر کدام سنگ نبشته ای حاوی نام بانی و تاریخ احداث آن نوشته بوده است. هر چند پاره ای از این کتیبه ها از بین رفته اند ولی متن آن توسط پاره ای از مورخین و باستان شناسان و سیاحان یادداشت شده است.

پل کشکان دارای کتیبه ای به خط کوفی به ابعاد ۹۰× ۱۰۵ سانتیمتر شامل هفت سطر است متن کتیبه چنین است :

۱-               بسم الله الرحمن الرحیم هذا

۲-               ما امر ببنائه الامیر الاجل ابو

۳-               النجم بدربن حسنویه بن

۴-               الحسین اطال الله بقائه سنه

۵-               تسع و ثمنین و ثلثمائه و فرغ

۶-               منه سنه تسع و تسعین و ثلثمائه

۷-               ( یک کلمه شکسته) عشرسنین انابه الله عنه

در دو نمای شرقی و غربی پل کلهر دو کتیبه به خط بر جسته شامل یک متنوجود داشته که تاریخ بنا و نام بانی آن را مشخص می ساخت. کتیبه غربی سالیان پیش با دیواری از سنگ و گل محصور شده است و کتیبه شرقی نیز به علت ایجاد تونل در مسیر راه سراسری از بین رفت. بر اساس آنچه که هر تسلفد از کتیبه مزبور کپی تهیه کرده این بنا در سال ۳۴۷ هجری ساخته شده است. متن  کتیبه بدین شرح است :

۱-               بسم الله الرحمن الرحیم

۲-               هذا ما امر ببنائه الامیر الاجل

۳-               ابوالنجم بدربن حسنویه بن الحسین

۴-               اطال الله بقائه ابتغا ثواب الله عز وجل

۵-               فی سنه اربع و سبعین ثلثمائه انا به الله عنه

سنگ نبشته درهم شکسته ای در سمت شرقی پل گاومیشان بر روی رود سیمره به چشم می خورد که فقط چند کلمه (( بدر)) ((جل )) (( اطا)) به خط کوفی بر وری آن قابل خواندن است. با مقایسه این کلمات و کلمات مندرج در کتیبه های پل کشکان و کلهر می توان کفت که این پل نیز از آثار بدربن حسنویه در اواخر قرن چهارم هجری است.

پل دختر میانه از آثار قرن هشتم نیز دارای کتیبه ای به خط کوفی بوده که موریه در سفر نامه ایران ارمنستان از آن یاد می کند. قبل از ویرانی خطوط کتیبه توسط هوم توم شیندلر خوانده شده است وی بر این اساس تاریخ احداث پل را سال ۸۸۸ هجری می داند و نام معماران پل را چنین ثبت کردهاست:

(( حاجی عباس بن الحاج، محمودبن محمد بنعباسی القزوینی و محمد روان بن عثمان القزوینی.))

در پلهائی نظیر پل صلوات آباد، پل شهر چای میانه، پل میر بها الدین زنجان نیز کتیبه هائی به چشم می خورد.

علاوه بر موارد انگشت شمار فوق، پاره ای از پلها هر چند فاقد سنگ نبشته اند اما شاعران هم عصر ان بناها در مورد احداث پل یا مرمت آن اشعاری سروده و ماده تاریخ بنای آن را در ابیاتی چند مشخص کرده اند که در این جا به چند نمونه آن اشاره می شود :

میرزا علینقلی کمره ای به نقی از شعرای دوره صفویه ماده تاریخی سروده که ابیات آن چنین است :

فلک قدرالله ویردی که قدر              ز عباس شاه اندر ایام یافت

به امداد بیگ ویردی دادگر                پلی کرد آغاز و انجام یافت

بسعی ملک سیرت آقا حسین               بخیر العمل حسن اتمام یافت

بدست زبر دست صعب امیر                  چوبند امیر این بنا نام یافت

پی سال تاریخ این پل نیافت             کسی خوبتراز ((پل اتمام نیافت))

در تذکره نصر آبادی شعری به صورت ماده تاریخی از مرحوم شیخ رمزی کاشی آمده است که در تاریخ بستن سد بر وری زاینده رود چنین سروده است :

حبذا سدی که از خارا به پیش زنده رود    از عطای شاه دین عباس ثانی بسته اند

بهر تاریخش گذشت از آب رمزی نوشت   ((اسکندر بآب زندگانی بسته اند ))

در تاریخ ینای این پل رودخانه ساوه مشهور به قره چای، میرزا علی اصغرخان اتابک متخلص به قدسی گفته است:

بتاریخش چنین فرمود قدسی           (( پل شاهی صراط” مستقیما ))

پل آجی چای تبریز در زمان حکومت حسنعلی خان امیر نظام گروسی مرمت شده که ماده تاریخ آن چنین است :

کهنه پلی را ز نو آباد کرد            راه روانرو همه دلشاد کرد

آمده تاریخ بنایش غریب            ((نصر من الله و فتح قریب))

میرزا مهدی خان آذربایجان متخلص به نثار در تاریخ بنای پل سر دشت که در زمان ناصرالدین شاه قاجار به مباشرت عزیز خان سردار بنا شده قطعه ذیل را گفته است
فرمانروای عهد امیر خدایگان        سردار کل سپهبد ایران عزیز خان

بر آب رودخانه سردشت بست پل   کزوی بیادگار بماناد در جهان

کلک نثارش از پی تاریخ زد رقم     ((پاینده باد جسر امیر خدایگان))

در تاریخ بنای پل در کردستان که از طرف امان الله خان والی بنا شده،ناطق اصفهانی قصیده ای گفته که تمام مصرعهای آن، ماده تاریخ است :

بحر الطاف وجهان وجودامان الله خان(۱۲۱۹)  والی والاگهرآن کان احسان وسخا(۱۲۱۹)

کردازصدق و صفا با جودو یمن اهتمام(۱۲۱۹)  در ره اسلام وراه لطف این پل رابنا

قطعه ای آوردناطق از زلال طبع و گفت          از سخای والی والاشده این پل بنا

تزئینات :

هر چند در آثار گوناگون معماری، به جای مانده از دوره های مختلف بعد از اسلام،شاهد تزئینات پر ارزشی از هنر استادکاران ایران و آفرینش نمونه های تزئینی از زیباترین طرحها و تناسبهای آجری و کاشیکاری هستیم لیکن به جز در موارد استثنائی،از کاشی و آجر به عنوان تزیین در پلها استفاده نشده و حداکثر معماران و  طراحان پلها سعی کرده اند از ساده ترین راهها سود جسته و با احداث نغولهای متعدد و یا با پس وپیش گذاشتن آجرها در نمای پاره ای از پلها ایجاد سایه روشن نمایند.

هر چند آجر کاری تزئین در بنای پلها هیچگونه کاربردی نداشتهلیکن نمونه استثنائی آن را می توان در پایه های پل آق قلعه مشاهده کرد.بر روی آب برهای نیم دایره پل مزبور تزئینات مشبک و آجری به صورت برجسته به چشم می خورد که در نوع خود بسیار زیبا و بی نظیر است.فرم تزئینی آن شبیه به گره سازی های چوبی صندوق و ضریحهای بقاع متبرکه دروه صفوی است و همین مساله،پل مزبور را از اهمیت ویژه ای برخوردار می سازد. در تعدد معدودی از پلها، از کاشی به صورت محدود آن هم در لچکی طاقها استفاده شده است مانند پل خواجو که می توان این پل را نیز از نظر تزئینات، چه از نظر کاشیکاری و حتی نقاشی در بیگلربیگی وسط پل، از پلهای استثنائی ایران دانست.

در پل سردار زنجان نیز کاشیکاری جالبی از دوره قاجاریه به چشم می خورد.علاوه بر تزئینات کاشیکاری پشت بغلهای دهلیزها، در اطراف دهانه وسط حاشیه ای به عرض ۲۵ سانتی متر از کاشی و آجر مشتمل براشکال هندسی در رنگهای زرد وآبی و سیاه مشاهده می شود.

در پاره ای از پلها هر چند اصلا” منظور تزئین نمای پل نبوده لیکن آثار و علائم سنگتراشان آن عصر بر روی سنگهای تراس دار نقش بسته مانندپل تخت شاه نشین، پل فیروز آباد فارس،پل رودخانه خشک شیراز.

تاسیسات مربوط به پل :

در بیشتر مواقع رودخانه مرز طبیعی بین دو کشور را تشکیل  می داده و یا در منطقه ای استراتژیک قرار داشته، برای عبور از آن لاجرم پلهای بزرگی ساخته می شد که به علت موقعیت خاص آن ، برای همیشه بناهای کوچک و بزرگی که به عنوان قرار گاه نظامی ـ قراولخانه در کنار آن احداث می گردید و دیده بانی جهت حفاظت و نگهبانی از پل و کنترل عبور و مرور افراد در این قسمت گمارده می شد چرا که اغلب یورشها معمولا” از این طریق صورت می گرفت.

امام شوشتری در این مورد می نویسد :

در قدیم برای حفاظت پلها قلعه هائی می ساخته اند و چون برای همین منظور قلعه ای در نزدیکی پل دزفول بنا شده بود، آن را دز پل می نامیدند که بعدا” معرب شده به دزفول تغییر نام داده است.))

گاه این بناهای کوچک محل اخذ راهداری و یا حق العبور از این پل بوده است.و گاه در کنار این پلها برای کاروانیان و قوافل اتاقها و کاروانسراهائی منظور می گردیده است که ترکیب این نمونه اتاق و کاروانسرا را در کنار پل شهرستان می توان دید.

دیواره سازی :

یکی از کارهای اساسی که جهت حفاظت از پل به منظور پیشگیری از خساراتناشی از طغیان و شسته شدن کناره ای پل رودخانه به عمل آمده، دیواره سازی در بالا دست و پائین پل بند بوده است. این دیوارها که گاه طول آنها به دهها متر و ضخامت برخی از آنها به پیش از ۲ متر می رسید از سنگهای بزرگ ساخته می شد. این دیوارها عموما” به طور مایل بودند تا جمع اوری آب جهت عبور از زیر پل به صورت ملایم انجام گیرد.

مصالح ساختمانی پلها :

بدون شک مصالح به کار رفته در بنای پل و بندهاعامل موثری در استحکام و استقامت در برابر سوانح طبیعی، و یکی از عوامل مهم ایستائی نبا در قرون متمادی است. مصالح ساختمانی مصرفی در دوره های مختلف متفاوت بوده چنان کهدر دوره هخامنشی و ساسانی از سنگ تراش با بستهای آهنی مذاب و در دوره های بعد از اسلام از آجر با ملاط قیرچار و یا ساروج استفاده می کرده اند. به طور کلی مهمترین مصالحی که در بنای پلها به کار می رفته عبارتند از :

۱-سنگ :

از سنگ به صور مختلف سنگ لاشه،سنگ تراش،در پایه های پلها سود می جسته اند و گاه از قلوه سنگهای درشت ته رودخانه و یا سنگهای لاشه نزدیک محل احداث پل بهره می گرفتند. و جهت استفاده در نمای خارجی پایه ها و یا طاقها سنگهای تراش دار به کار می برده اند.

نا گفته نماند که در بعضی از پلها از مصالح قدیمی پلهای دوره ما قبل خود استفاده می شده واین مساله برای باتان شناسان این توهم را پدید آورده که ممکن است بنای تاریخی پلهای مزبور مصادف با قدمت سنگهای مصرفی باشد ، همان طور که وجود سنگهای تراش دار و حجاری شده در پایه پل بند امیر و پل کشکان ، هخامنشی و یا ساسانی بودن پایه های پل را تداعی می کند . به هر صورت این امکان وجود داشته که دست اندر کاران و معماران مسئول احداث این پلها ، جهت صرفه جویی در وقت و هزینه ، سنگهای حجاری شده را از محلها و ساختمانهای دیگر بدانجا حمل کرده و در پایه پل یه کار گرفته اند . در پلهای آجی چای تبریز ، کلخوران و گیلانده و شهر نیر اردبیل بهره گیری از این نوع سنگها در پایه پلها به چشم می خورد .

این مطلب را هم ببینید
پل سازی در دوره عهد هخامنشي  و آشوریها

۱- آجر

یکی از مصالح مهم ساختمانی در غالب پلها آجر می باشد که در ادوار مختلف به خصوص در دوره ها بعد از اسلام موارد استفاده فراوان داشته خصوصا” در طاق زنی و گاه در پایه ها از آن سود جسته شده است . اندازه های آجر مصرفی در پلها در دوره های مختلف متفاوت بوده در ساخت آن نیز در بعضی موارد ، ابتکاراتی چون استفاده از شیر یا تخم مرغ جهت استحکام بیشتر استفاده شده است .

۲-آهک

آهک به عنوان ملات چسبنده به شکلهای مختلف در بناهای باستانی بخصوص ساختمانهای آبی اعم از پل و سد ، موارد استفاده فراوانی داشته است . با اینکه در بعضی از پلها ، پایه ها بر خلاف اصول صریح فنی معماری ، با سنگ های قلوه ای صاف ساخته شده و قاعتا بایستی دارای چستندگی کمی باشند ، معذالک آهک در اتصال این مصالح عملکردی قابل ملاحظه ای از خود نشان داده ، به طوری که شکستن و خورد کردن و یا جدا کردن مصالح به وسایل عادی غیر ممکن خواهد بود .

به طور کلی آهک به دو صورت در پلها بکار می رفته است :

الف : آهک هوابند یعنی آهکی که در مجاورت هوا سخت و سفت می شود و از این بیشتر در ملاط ساروج بهره گرفته می شد .

ب: آهک آب بند برای تهیه آهک آب بند که بیشتر در پایه ها و پی های پل به کار می رفته رومیان به عنوان ماده اضافی از خاک رس حرارت دیده استفاده می کرده و آن را با آهک هوابند مخلوط می کردند و ملاتی که از آن حاصل می شد دارای خواص آب بندی فراوانی بوده است . در مورد تهیه این نوع آهک شیوه هایی که ایرانیان به کار می برده اند با متدی که یونانیان و رومیان استفاده می نمودند تفاوت فاحش دارد . کرجی در کتاب خود که در حدود هزار سال پیش به رشته تحریر در آمده ،‌نوشته شده است :‌

(( … اگر مجرای آب سست و آبکش باشد باید کف جوی را با آجر بزرگ و آهک کبود فرش کنند . آهک کبود عبارت است از آهکی که با مقداری کمتر از وزن خود از خاک کوره آهک پزی در آمیزد . البته پیش از مخلوط کردن باید خاکستر را با تخماق آهنین نرم کنند …))

۳- ملاط قیر چارو

ملاطی است که از شیره آهک با شیره انگور یا خرمای سوخته و گل رس خیلی خالص و شکر سنگ به دست آمده و دیر می گرفته اما پس از گرفته شدن بسیار محکم می گردیده است . این ملاط بیشتر در دوران اسلام به کار می رفته است .

۴- ملاطهای گچی

در مواردی که مقاومت و استحکام فوری ضرورت داشته مانند زدن طاق چشمه پلها با استفاده از گچ و یا مخلوط گچ و خاک اجتناب ناپذیر است .

۵- ساروج

از ملاطهای بسیار مهمی است که بیشتر در دوره های اسلامی ، در پل و پل بند کاربرد داشته و استفاده از آن تا اواخر قاجاریه نیز مرسوم بوده لیکن با پیدایش سیمان و بتون ،‌از رونق افتاده است . طرز تهیه آن بدین قرار است که پودر آهک هوابند را با خاکستر کوره های حمام یا کوره های آهک پزی که خوب خورد شده باشد و کمی مواد الیافی ( لوئی) و خاک رس مخلوط می کرده و پس از کوبیدن و بهم زدن بسیار ، از آن ملاطی جهت استفاده در پایه پلها و سدها به دست می آوردند .

۶-آهن و سرب
در بعضی از پلهای دوران قبل از اسلام و اندکی از پلهای دوران اسلامی ، چون بنای پایه ها از دونوع مصالح متفاوت ترکیب می شد ، به طوری که در قسمت درونی قلوه سنگ و در نمای خارجی سنگ تراش به کار می رفته بدین لحاظ قسمتهای درونی از بستهای آهنی وسربی استفاده می شده و یا به وسیله سرب مذاب که سنگین ترین فلز نیز می باشد فواصل بین سنگها را پر می کرده اند . وجود بستهای فلزی باعث شده است که این کار تقلید از پلهای رومی قلمداد شود . چنانچه مولف تاریخ مهندسی در ایران می نویسد:

((ساختن پی ها با مخلوط کلنگر و سرب در زمان ساسانیان نمودار تاثیر مهندسی رومی در این دوره از تاریخ مهندسی ایران است که در آن مصالح جدید بتنی بکار رفته است …))

استفاده از سرب در بناهای دوره هخامنشی به خصوص ستونهای تخت جمشید ،‌پل تخت شاه نشین بر ادعای فوق خط بطلان می کشد و ثابت می کندکه قبل از رومیان ، ایرانیان از این فلز در اتصال مصالح سود می جسته اند. اینگونه بستها را می توان در پل بند شوشتر و پل بند دزفول به خوبی  مشاهده کرد .

ابودلف سیاح سده چهارم هجری جزئیات ساختمانی پل موسوم به خورزاد را چنین توصیف می کند :

(( این پل ( ایذج ) و رباط واقع یکی از شگفتیهای جهان است …. ساختمان این پل از پایین تا کف زمین با سرب و آهن انجام شده و هر قدر بنا بالا می آید از عرض آن کاسته و دهانه اش تنگتر می شود. در دو جانب پل در شکاف میان ساختمان و زمین کنار رودخانه تفاله آهن آمیخته به سرب گداخته ریخته شده پهنای شکافی که بدین شکل پر شده در سطح زمین به چهل زراعی می رسد . در اینجا دهانه رودخانه یکصد و دوازده ذراع است . آنگاه پل روی پایه های مزبور بنا شده در شکاف میان پایه های پل و در پهلوی رودخانه و همچنین در کف زمین آن سرب مخلوط با تکه های مس ریخته شده است … ))

استفاده از سرب و آهن در اوائل اسلام نیز در تعمیر این نوع پلها ادامه یافت و بعضا” در احداث پلها نیز از این مصالح ساختمانی استفاده می شد . چنانکه در پل بند امیر ،‌پل ونیار تبریز این نوع بستها به کار رفته است .

آسیب پذیری پلها
پیکرهای فرو ریخته و متلاشی شده پلهای تاریخی که درکنار شاهراه های قدیمی دیده می شود گویای این حقیقتندکه پلها نه تنها همانند بناهای دیگر در معرض ویرانی و سوانح  مختلف می باشند ، بلکه آسیب پذیری آنها به مراتب بیشتر و شدید تر از سایر بناها می باشد و مهمترین عوامل تخریبی آنها سوانح طبیعی و تجاوزات بشری هستند که به طور اختصار به موارد گوناگون و اشکال مختلف آن می پردازیم :‌

۱-  سوانح طبیعی : به طور کلی علت اصلی تخریب پلها را می توان سوانح طبیعی چون زلزله ، باران ، سیل و یخبندان دانست .

الف) زلزله : به علت زلزله خیز بودن سرزمین ایران زلزله از جمله عوامل ویران کننده پلها به شمار می رفته و برخی ازپلهای منطقه فارس پیش از آنکه در اثر طغیان رودخانه ها از بین رفته باشند ، در اثر زلزله منهدم گردیده اند .

ب) سیل : سیلابهای فصلی و طغیان رودخانه از سه طریق به انهدام پل کمک می کند :

۱-        عمل فیزیکی آب : فشار وارده از طرف سیلابهای تند و جریان های سهمگین و عدم گزینش مجرای مناسب جهت عبور سیلابهای اضافی باعث شسته شدن بستر رودخانه در زیر پل و ضربه پذیری دیوارهای جنبین آن نیز شده و این خود در کم شدن عمر پلها تاثیر مهمی خواهد گذاشت .

۲-        تجزیه سنگها : آب جاری رودخانه ها به علت وجود مقداری از اسید کربنیک و اسید های آلی حاصل از فساد گیاهان موجود در کنار رودخانه در مسیر خود به تجزیه سنگها می پردازد . چنانکه این آب در مسیر حرکت خود از نواحی باتلاقی عبور کرده باشد ، به علت وجود اسید زیادی که از پوسیدن برگها و ریشه ها و یا از گاز کربنیکی که از تنفس گیاهان تولید شده عمل تجزیه سنگها را سرعت می بخشد .

۳-        سایش : ذرات موجود در رودخانه و ماسه ها ضمن حرکت در اثر اصطحکاک با پایه های پل به فرسایش آن می پردازد ، در صورت تشدید سرعت جریان آب ، این فرسایش نیز تشدید شده و امکانات ویرانی پل را فراهم می آورند .

۴-        رسوبات : در رودخانه هایی که دارای جریان آب ملایم بوده ، گل و لای و ماسه ها در برخورد با پایه و رسوب پیدا می کند و پس از گذشت قرنها این رسوبات غیر قابل نفوذ می شوند در استحکام پایه پلها می تواند مثمر ثمر باشد لیکن با بالا آمدن این رسوبات و تنگ شدن دهانه آبروی چشمه ،‌فشار آب در هنگام طغیان رودخانه بر روی طاقها اثرات نامطلوب خواهد گذاشت .

ج) یخبندان : در مناطقی که اختلاف دما در روز و شب فاحش می باشد به خصوص مناطق غرب ایران که دمای روز بالای صفر درجه و در شب زیر صفر می شود یخبندان یکی از عوامل مهم انهدام پلها محسوب می شود .

نفوذ آب رودخانه و یا باران و برف در شکافها و حفرات ساختمان پلها و یخ بستن آن در هوای سرد ، باعث ازدیاد حجم آن شده و موجب ایجاد فشار در مصالح ساختمانی پل می شود . این یخبندان هر چند ممکن است در فاصله زمانی کم تاثیر چندان نداشته باشد لیکن در صورت تکرار عمل مقاومت مصالح را از بین برده و آن را متلاشی می کند بخصوص اینکه عوامل دیگر تخریبی نیز به یاریش بشتابند .

د) رویش گیاهان : با توجه به اوضاع اقلیمی استانهای شمالی گیلان و مازندران و شرایط مناسب ، گیاهان خودرو ، علفهای زیاد ، گاه درختچه های متعددی در بین شکافهای روی پلها می رویندکه دارای ریشه های طویل محکم می باشند . این ریشه ها در تمامی خلل و فرج پلها چه در طاقها و چه در پایه ها در بین مصالحی چون آجر و یا حتی سنگ نفوذ کرده و با ایجاد شکافهای عمیق به ویرانی بنا کمک می نمایند .

۲- عدم رعایت اصول فنی : در گذشته ، نبودن اسباب افزار لازم ، رعایت محاسبات مهندسی و اصول فنی را با مشکل مواجه می نمود که از آن میان می توان به سه مساله اصلی اشاره کرد :

الف : پی کنی : در هنگام پی سازی اگر در وسط رودخانه جریان آبی وجود می داشت مسلما” در پی کنی مساله ساز بود به همین جهت مهندسین نمی توانسته اند پی های میانی را به اندازه لزوم پایین ببرند ، در نتیجه فشار آب و یا بر اثر نشست پی ها ،‌بنا تکان خورده و طاقها فرو می ریخته اند .

ب: عدم رعایت افزار طاقها : در احداث بعضی از طاقها اندازه افزار طاقها ، یعنی نسبت دهنه به ارتفاع آن رعایت نمی شده ، به این صورت که بر دو چشمه که عرض آنها متفاوت است طاقهای یکسان و یکنواختی می زده اند . به همین جهت فشار وارده بر پایه ها در طرفین یکسان نبوده و همین باعث فرو ریختن طاقها می شده است .

ج : استفاده از مصالح نامناسب :‌ انتخاب مصالح ساختمانی و ملات نامناسب و ناهمگون با شرایط طبیعی و جوی از عمده عوامل فرسایشی تدریجی پلها به حساب می آید .

۳-تسریع فرسایش به وسیله انسان :

باعث سرافکندگی است که وقتی از دست توانای بشر در خلق آثار بدیع و بناهای خیره کننده صحبت به میان می آید در مقابلش از دستهای تجاوزگر و مخربی نیز سخن گفته شود که تلاش و هم خود را مصروف ویرانگری می کنند . پلها و سدها نیز از این تجاوزات بشری چه به طور مستقیم و چه غیر مستقیم نیز آسیب دیده اند .

الف ) انهدام پلها جهت استفاده از مصالح ساختمانی :

هر چند در قرون گذشته ، بنیان گذاردن پلها جنبه سودجویی و بهره برداری مادی نداشته و صرفا” چهت انجام کار خیر و رسیدن به ثواب و افتخار و بجای گذاردن نام نیک ، به این امر اقدام می شد ، اما در مقابل ،‌ عوامل سودجو و فرصت طلب و تاراجگری نیز وجود داشته اند که به محض ظهور آثار فترت و سستی در این بنا بجای اینکه در صدد تعمیر و مرمت آن بر آیند به ویرانی بیشتر آن پرداخته و مصالح ساختمانی آن را جهت انجام کارهای شخصی به تاراج می برده اند و از این طریق نه تنها ظلم به بانی خیر بلکه به هزاران مردمی که تنها راه عبور و مرورشان از رودخانه همین پل بوده می کرده اند . پلهای چنقرالو در آذربایجان غربی و پل حاجی امیر بر روی رودخانه کبوتر کنگاور بدین ترتیب از بین رفته اند .

ب) عبور و مرور وسایط نقلیه سنگین : پلهایی که روزگاری صرفا” به عنوان گذرگاه مردمان پیاده و یا اسبی و استری و حداکثر عبور قافله های کوچکی مورد استفاده قرار می گرفت . امروزه با کمال تاسف در زیر منکنه و فشار جانکاه و ویرانگر ماشین قرار گرفته و ترافیک سنگین دهها وسایل نقلیه و سنگینی صدها تن وزن تحمیلی بر خود را تحمل می کند . ارتعاشهای حاصل از رفت و آمد وسایل نقلیه سنگین چون کامیونها ،‌ تانکرها و تریلرها … از عوامل زیان باری هستند که باعث تحمیل ضایعات بزرگی بر پلها می شوند .

احداث اتاق

در برخی از پلها ، معمار با ذوق برای آنکه از فشار طاقها به پایه بکاهد و در ضمن از فضای دو طرف نیزه طاق منتهای استفاده را کرده باشند اتاق و مال بندی را احداث نموده و پلکانی را نیز جهت دستیابی به آن ساخته اند مانند پل علیای خیر آباد بهبهان و پل انبوه .

پیترو دلاواله در هنگام گذر از راه کویری از ابتکاراتی که معماران در معماری پل سیاه کوه به خرج داده اند چنین یاد می کند .

(( یکی از پلها دارای اتاق کوچکی است تا مسافران بتوانند در داخل آن استراحت کنند ))

الئاریوس که در سال ۱۰۴۸ هجری قمری از منجیل دیدن کرده و می نویسد

پل آصف الدوله _ کرج

موقعیت : کیلومتر ۲۹ مسیر جاده کرج _ اشتهارد بر

روی رودخانه شور.

قدمت: زمان فتحلعیشاه، توسط الهیار خان  آصف الدوله.

نوع پلان : چهار چشمه، دو چشمه کوچکتر ویران شده و چشمه های دیگر به صورت نیمه ویرانند _ آب برهای نیم دایره.

مصالح ساختمانی : پایه ها بر روی صخره طبیعی، سنگهای رودخانه در پایه ها ، آجر با ملات گچ در تمام بدنه و طاقها .

ثبت تاریخی : ندارد.

پل شاه عباسی محمد آباد _ قزوین
موقعیت : ۳۷ کیلومتری جنوب قزوین، ده کیلومتری
کاروانسرای محمدآباد خره ، بر روی رودخانه  خار رود.

قدمت: دوره صفویه هم زمان با کاروانسرای محمد آباد.

نوع پلان : سه دهانه، دو دهانه بزرگ و یک دهانه کوچک،

پایه دارای آب برهای مثلثی.

مصالح ساختمانی: سنگ در پایه ها و آجر با ابعاد

۵×۲۴×۲۴ با ملات گچ در طاقها و بدنه.

ثبت تاریخی: ندارد.

پل دلاک – قم
موقعیت : در مسیر راه قدیمی تهران _ قم در نزدیکی
کاروانسرای دلاک، بر روی رودخانه قره سو

قدمت: اوائل دوره قاجاریه هم زمان با احداث کاروانسرای

دلاک، توسط امیر محمد حسین خان حاکم قم.

نوع پلان : شامل سه قسمت با ۱۸ دهانه، با أب  برهای

متفاوت نیم دایره _ مثلثی.

مصالح  ساختمانی : سنگ و ساروج در پایه ها و أجر به

ابعاد ۵/۵*۲۱*۲۱ سانتیمتر در بدنه و طاقها.

تزئینات : ندارد.

ثبت تاریخی : ندارد.

پل هشت چشمه_ سرخ ده ساوه
موقعیت : شمال غربی روستای سرخ ده، صد متری پل
یک چشمه بر روی رودخانه قره سو.

قدمت: هشت چشمه با أب برهای نیم دایره.

نوع پلان :هشت چشمه وبا أب برهای نیم دایره.

مصالح ساختمانی: سنگ و ملات ساروج در پایه ها و بخشهای

انتهای پل، أجر با ملات گچ و خاک در طاقها و بدنه.

تزئینات : ندارد.

ثبت تاریخی : ۱۱۸۴/۳ .

پل دودهک _دلیجان
موقعیت : کنار روستای دودهک ، ۲۰ کیلومتری شمال غربی

دلیجان بر روی قمرود.

قدمت: دوره صفوی، هم زمان با احداث کاروانسرای دودهک ،

تعمیرات دوره قاجار.

مصالح ساختمانی: سنگ لاشه با ملات ساروج در پایه ها و

قسمتی از بدنه، آجر با ملات گچ در طاقها و قسمت اعظم بدنه.

تزئینات : ندارد.

ثبت تاریخی: ندارد.

پل لوشان –  لوشان
موقیعت:شهر لوشان ۲۸ کیلومتری جنوب شهر رودبار
بر روی شاهرود.

قدمت: دوره قاجاریه.

نوع پلان: چهار چشمه که از شمال به جنوب کوچکتر

می شوند. آب برها نیم دایره.

مصالح ساختمانی: در پایه ها سنگ و طاقها آجر با ملات گچ.

تزئینات : ندارد.

ثبت تاریخی :

پل انبوه _ رودبار
موقعیت :در نزدیکی روستای انبوه از توابع رودبار،

بر سر راه قدیمی قزوین به دیلمان بر روی رودخانه

شاهرود.

قدمت: تاریخ اولیه بنا مربوط به دوره صفویه، مرمت

در اوائل قرن چهاردهم ، ویرانی در زلزله سال ۱۳۶۹

نوع پلان: یک چشمه بزرگ بر دهانه تنگ دو کوه و

دو اتاق در دو فضای خالی طاق چشمه.

مصالح ساختمانی: در پایه ها سنگ با ملات ساروج، در طاق

و بدنه أجر به ابعاد۵/۴*۲۴*۲۴ با ملات گچ.

تزئینات : ندارد.

ثبت تاریخی: ندارد.

پل لاله دشت – کوچصفهان
موقعیت : شهر کوچصفهان، خیابان طالقانی بر روی  نهر
نورود.

قدمت: قاجاریه.

نوع پلان : یک چشمه بزرگ با طاق جناغی و پایه ها

بدون أب بر.

مصالح ساختمانی: أجر به ابعاد ۴*۲۱*۲۱ و ۴* ۱۸ *۱۸

با ملات گچ و ساروج.

تزئینات : ندارد.

ثبت تاریخی : ندارد.

پل خشتی _ لنگرود
موقعیت : شهر لنگرود در ۵۰ متری میدان انقلاب، بر
روی رودخانه لنگرود.

قدمت : بنیان اولیه دوره صفوی_ بازسازی کامل در زمان

فتحعلیشاه قاجار به وسیله حاجی أقا بزرگ منجم باشی.

نوع پلان : دو چشمه بزرگ و بلند با دهلیزی دو طبقه بر

روی پایه میانی.

مصالح ساختمانی : سنگ و ساروج در پایه و أجر با ملات گچ در طاقها.

تزئینات : طاق نما و نغول های تزیینی در بین دو چشمه.

پل فرح أباد_ ساری
موقعیت : نزدیک شهرک فرح أباد( خزر شهر فعلی) واقع در
۲۸ کیلومتری شمال ساری، بر روی رودخانه تجن.

قدمت : دوره صفویه، عصر شاه عباس اول ، سال۱۰۲۵ هجری.

نوع پلان : قبلا دارای دهانه های متعدد، فعلا دو دهانه

بیشتر باقی نمانده دارای یک اب بر نیم دایره.

مصالح ساختمانی ک سنگ با ملات ساروج در پایه ها

و آجر با ملات گچ در طاقها و بدنه

تزئینات : ندارد.

ثبت تاریخی: ندارد.

پل آجی چای _ تبریز
.موقعیت : شمال غربی شهر تبریز_ در مسیر خیابان خلبان
بر روی رودخانه تلخه رود یا آجی چای.

قدمت: قبل از صفویه قرن هشتم، مرمت در عهد عباس

میرزای قاجار، همچنین در سال ۱۳۰۳ هجری قمری.

نوع پلان: ۱۶ چشمها پایه ها با آب برهای نیم دایره و مثلثی
مصالح ساختمانی : سنگ قبرهای حجاری شده، سنگ تراش،

سنگهای قلوه ای بستر رودخانه، در پایه ها و آجر و ملات

گچ در بدنه و طاقها. در طاق سه دهانه از سنگ استفاده شده است.

تزئینات : ندارد. فقط سنگ قبر های حجاری شده .مزین  به آیات

قرانی و گل و بوته است.

ثبت تاریخی : ندارد.

پل سنگی – تبریز

موقعیت : در شمال غربی شهر تبریز، بر روی تلخه رود
با قوری چای.
قدمت : بنیان اولیه دوره قاجار _ بازسازی اواخر دوره

قاجار.

نوع پلان : چهار چشمه یکسان، پایه ها دارای

آب برهای نیم دایره _ مثلثی.

مصالح ساختمانی : سنگ تراش با ملات ساروج در پایه ها

بدنه و طاقها  آجر در داخل پوشش طاقها.

تزئینات : ندارد.

ثبت تاریخی : ندارد.

پل ابراهیم آباد – اردبیل
موقعیت : در محله ای به همین نام، خیابان پاسداران بر
روی رودخانه بالخو.

قدمت : دوره صفوی _ قرن اخیر.

نوع پلان : طرح اولیه سه چشمه، فعلا چهار چشمه.

مصالح ساختمانی: سنگ در پایه هان أجر در طاقها،

بتون در چشمه های جدید.

تزئینات : ندارد.

ثبت تاریخی : ندارد.

پل ورسک – فیروز کوه
موقعیت : بین کوههای فیروز کوه، و نزدیک روستای
ورسک و رابط بین دو تونل، بر روی دره عباس أباد.

قدمت : بین سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۵ هجری شمسی

با همکاری مهندسین ألمانی.

نوع پلان : یک دهانه قوسی به عرض ۶۶ متر و

به ارتفاع ۱۱۰ متر از کف دره. طول پل ۲/۷۳ متر.

مصالح ساختمانی : بتن أرمه.

تزئینات : ندارد.

ثبت تاریخی : ۱۵۳۴ .

فهرست منابع و ماخذ :

۱- تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه ، اثر حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی ، به کوشش محمد دبیر سیاقی ـ  ۱۳۴۶

۲- ایران باستان ، اثر حسن پیرنیا، مشیر الدوله ، جلد اول و دوم .

۳- پل های قدیمی ایران ، اثر محمد علی مخلصی ـ جلد اول ـ ۱۳۷۹ .

۴- نیارش سازه های طاقی در معماری ایران ، اثر غلامحسین معماری ـ ۱۳۴۵ .

۵- فهرست بناها و اماکن باستانی ایران ، اثر نصرت الله مشکوتی ـ سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران ـ ۱۳۴۵ .

۶-نشریه میراث فرهنگی ، سال اول شماره اول ، سازمان میراث فرهنگی ـ تیر ماه  ۱۳۶۹ .

۷-  نشریه آب یابی ، آب رسانی و آبیاری سنتی در ایران باستان ، دانشکده فنی تهران ، دوره دوم شماره ۲۰ ـ ۱۳۵۰ .

,

Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست